«اگر پیشگو به من خبر دهد»
تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۰۵۶۴۲
مجموعه شعر دوزبانه عربی به فارسی «اگر پیشگو به من خبر دهد» سروده لمیعه عباس عماره، شاعر عراقی با ترجمه فاطمه شاهحسینی منتشر شد.
به گزارش ایسنا، این مجموعه در ۱۳۶ صفحه و با قیمت ۹۲ هزار تومان در انتشارات دوات معاصر منتشر شده است.
در مقدمه مترجم از این کتاب میخوانیم: «لمیعه عباس عماره، بانوی شاعر عراقی، در سال ۱۹۲۹ میلادی در خانوادهای فرهیخته و اصیل در بغداد متولد شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در زمان صدام حسین از عراق به امریکا مهاجرت کرد و پس از سفرهای بسیار به شهرهای عربی و غربی، در شهر سانیگو کالیفرنیا ساکن شد و فعالیتهای بشردوستانهاش را در جمع صائبیهای ساکن امریکا آغاز کرد. لمیعه به دلیل فروتنی بیش از حد و نداشتن گرایش سیاسی به حزب کمونیست، شاعر شناختهشدهای نشد. او شاعری پیرو دموکراسی بود و معتقد بود که شعر سرودن برای عموم مردم او را بس است. از نظر او جاودانگی در این است که مردم سرزمینی شعر شاعری را حفظ و با خود زمزمه کنند و همواره در ضمیر شعر آن سرزمین ماندگار بماند. او خود را جسورترین شاعر زنی میدانست که از زمان جاهلیت عرب تا اکنون، غزل عاشقانه را بهطور صریح و زیبا میسرود.
شعری از این مجموعه را با هم میخوانیم:
اگر پیشگو به من خبر دهد که تو روزی
معشوق من خواهی بود، برای هیچ مردی
غزلی نمیسرایم و گنگ و خاموش دعا میکنم تا معشوقم بمانی.
اگر پیشگو به من خبر دهد که صورت بلند ماه را لمس خواهم کرد،
با سنگریزههای برکه بازی نمیکنم
و مهرههای آرزوهایم را به رشته درنمیآورم.
اگر پیشگو به من خبر دهد که معشوق من
شاهزادهای سوار بر اسبی از یاقوت خواهد بود
و دنیا با زلف طلایی بههم بافتهاش مرا محکم نگه میدارد، خواب نمیبینم که خواهم مُرد.
اگر پیشگو به من خبر دهد که معشوق من در شب برفی میآید
و با دستانش خورشید را به من میبخشد،
نفسهایم از حرکت نمیافتد و غمهای دیروز در چشمانم افزون نمیشود.
اگر پیشگو به من خبر دهد که با تو در این سرگشتگی دیدار خواهم کرد،
برای چیزی در دنیا نمیگریم و اشکهایم را نگه میدارم؛
تمام اشکهایم برای روزی است که رهایم میکنی.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: دفاع مقدس نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ كردستان پژمان بازغی سعید امیرسلیمانی تحريم اسپانيا دفاع مقدس نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ پژمان بازغی سعید امیرسلیمانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۰۵۶۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت اسارت؛ از پیروزی اسرای ایرانی بر فرماندهان عراقی تا جرزنی بعثیها
به گزارش خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا، در آیین اختتامیه مسابقات قهرمانی والیبال دانشجویان پسر دانشگاه آزاد اسلامی به ابتکار عباس شیخان معاون فرهنگی دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک یکی از قهرمانان ورزشی استان مرکزی و آزادگان سرافراز دفاع مقدس در جمع ورزشکاران قهرمان تیمهای اول تا چهارم از خاطراتش گفت:
ابراهیم نصیری گفت: مقام معظم رهبری میفرمایند: «همه ما از جنگ فارغ شدیم، اما این جانباز است که تا آخر عمر درگیر جنگ است و آزادگان ذخائر بزرگ انقلاب هستند.»
آزاده هشت سال دفاع مقدس گفت: اینجانب ابراهیم نصیری آزاده و جانباز که مدت ۱۰۱ ماه در اسارت نیروهای بعثی بوده و دارای ۵۰ درصد جانبازی از ناحیه اعصاب و روان و اصابت تیر و ترکش در بدن هستم و سال ۱۳۴۰ در شهر آستانه از توابع استان مرکزی در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم و تحصیلات ابتدایی تا دیپلم را در آستانه سپری کردم.
این رزمنده هشت سال دفاع مقدس عنوان کرد: با شروع جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹ به صورت داوطلب به خدمت مقدس سربازی اعزام شدم و پس از دوران کوتاه آموزشی بلافاصله به جبهه مقدم آبادان اعزام شدم که در آن موقع آبادان و خرمشهر در محاصره دشمن بود.
نصیری ادامه داد: ۵ مهر سال ۱۳۶۰ در عملیات ثامن الائمه برای شکستن حصر آبادان شرکت کردم. در این عملیات من خدمه توپ ۱۰۶ بودم و از ناحیه سر و دست تیر و ترکش خوردم و به بیمارستان انتقالم دادند و پس از شکسته شدن حصر آبادان و آزادسازی بخش عظیمی از منطقه جنگی آبادان بلافاصله ما را به جبهه شوش اعزام کردند.
وی، خطاب به والیبالیستها تشریح کرد: من در جریان اسارت با تنها توپ موجود در اردوگاه مسابقهای را بین اسرای ایرانی و فرماندهان عراقی اردوگاه تدارک دیدم مسابقه را از عراقیها بردیم شروع به اذیت و به قولی جرزنی کردند تا نتیجه را از ما بگیرند و در یکی از امتیازات پایانی که با قاطعیت پیروز بودیم چنان در ضربه اسبک به توپ ضربه زدم که توپ ترکید و بازی تمام شد.
این رزمنده هشت سال دفاع مقدس تشریح کرد: بعد از این مسابقه از شدت خشم باخت به ایرانیها فرماندهان عراقی ما را زیر تازیانه گرفتند و تا ساعاتی با مشت و لگد از ما پذیرایی کردند.
این آزاده سرافراز دفاع مقدس خطاب به حاضران خاطرنشان کرد: دانشجویان برای ماندن این پرچم و عزت این مملکت خونهای زیادی به روی زمین ریخته و رزمندگان زیادی جانثاری کردند و آزادگانی محکم برپای اعتقاد خود ایستادند، بنابراین شما هم در دفاع از کشور و ولایت محکم باشید و مردانه در مقابل دشمنان ایستادگی کنید.
انتهای پیام/